چگونه با درک «سوگیری‌های شناختی»، فروش خود را مهندسی کنید؟

تا به حال برایتان پیش آمده که یک جلسه فروش فوق‌العاده داشته باشید، محصول شما کاملاً با نیازهای مشتری منطبق باشد، قیمت شما منصفانه باشد و تمام استدلال‌های منطقی به نفع شما باشد، اما در نهایت، مشتری به دلیلی نامشخص یا حتی غیرمنطقی، از خرید منصرف شود؟ این تجربه، که برای بسیاری از فروشندگان آشنا و ناامیدکننده است، یک حقیقت مهم را آشکار می‌کند: تصمیمات خرید، هرگز صددرصد منطقی نیستند.

ما دوست داریم فکر کنیم که انسان‌ها موجوداتی منطقی هستند که با تحلیل دقیق اطلاعات، بهترین گزینه را انتخاب می‌کنند. اما دهه‌ها تحقیق در علوم رفتاری و اقتصاد، ثابت کرده است که ذهن ما مملو از میان‌برهای ذهنی، الگوهای فکری ناخودآگاه و خطاهایی سیستماتیک است که به آن‌ها « سوگیری شناختی (Cognitive Bias) » می‌گویند. این سوگیری‌ها، مانند جریان‌های آبی پنهان، تصمیمات ما را به سمت‌های قابل پیش‌بینی هدایت می‌کنند، حتی زمانی که خودمان از آن بی‌خبریم.

بسیاری از تیم‌های فروش، تمام انرژی خود را صرف ساختن یک قایق محکم (محصول عالی) و پارو زدن قدرتمند (تلاش برای فروش) می‌کنند، اما چون از این جریان‌های پنهان بی‌خبرند، دائماً برخلاف جهت آب حرکت کرده و به نتیجه مطلوب نمی‌رسند. در مقابل، فروشندگان حرفه‌ای و سازمان‌های پیشرو، این جریان‌ها را می‌شناسند و یاد می‌گیرند که چگونه قایق خود را در جهت آن‌ها هدایت کنند تا با کمترین انرژی، به سریع‌ترین شکل ممکن به مقصد برسند.

این دقیقاً همان دانشی است که ما در « دالب » به آن می‌پردازیم. ما معتقدیم که سطح بعدی موفقیت در فروش، نه در ارائه ویژگی‌های بیشتر، بلکه در درک عمیق‌تر «انسان» و روانشناسی تصمیم‌گیری او نهفته است. ما به شما کمک می‌کنیم تا با درک و استفاده هوشمندانه از این سوگیری‌های شناختی، فرآیند فروش خود را از یک تلاش مبتنی بر شانس، به یک فرآیند مهندسی‌شده و قابل پیش‌بینی تبدیل کنید.

اموزش فروش دالب

روانشناسی فروش مدرن: چرا منطق به تنهایی کافی نیست؟

ذهن انسان دارای دو سیستم تصمیم‌گیری است: سیستم ۱ (سریع، احساسی، ناخودآگاه) و سیستم ۲ (کند، منطقی، تحلیلی). آموزش‌های فروش سنتی، اغلب بر روی تغذیه کردن سیستم ۲ تمرکز دارند؛ یعنی ارائه اطلاعات، آمار، ارقام و تحلیل‌های منطقی. این بخش کاملاً ضروری است، اما تصمیم نهایی برای خرید، اغلب توسط سیستم ۱ و بر اساس احساساتی مانند اعتماد، امنیت، ترس از دست دادن و تاثیرپذیری از دیگران گرفته می‌شود. سوگیری‌های شناختی، زبان اصلی سیستم ۱ هستند. با یادگیری این زبان، شما می‌توانید به شکلی موثرتر با بخش تصمیم‌گیرنده اصلی مغز مشتری خود ارتباط برقرار کنید. این همان چیزی است که در روانشناسی فروش چیست؟ به دنبال آن هستیم؛ یعنی درک «چرایی» پشت رفتار مشتری.

تبدیل سوگیری‌های شناختی از تهدید به فرصت: رویکرد دالب

ما در «دالب» به تیم‌ها آموزش می‌دهیم که چگونه از رایج‌ترین سوگیری‌های شناختی، به صورت کاملاً اخلاقی، برای هدایت مشتری به سمت یک تصمیم بهتر (که به نفع خود اوست) استفاده کنند. در ادامه به چند مثال می‌پردازیم:

۱. استفاده از «اثر لنگر انداختن» (Anchoring Effect) در مذاکره

سوگیری شناختی: اولین اطلاعاتی که مغز دریافت می‌کند، به یک «لنگر» تبدیل شده و تمام قضاوت‌های بعدی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

چالش رایج: بسیاری از فروشندگان، مکالمه را با بحث در مورد قیمت آغاز می‌کنند. این کار، قیمت را به لنگر اصلی مکالمه تبدیل کرده و تمام بحث‌های بعدی را به یک چانه‌زنی فرسایشی تقلیل می‌دهد.

راهکار دالب: ما به شما آموزش می‌دهیم که چگونه مکالمه را با «ارزش» و «نتیجه نهایی» (Outcome) لنگر بیندازید. با صحبت در مورد هزینه بالای «مشکلی» که مشتری در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم می‌کند، شما یک لنگر بزرگ و دردناک در ذهن او ایجاد می‌کنید. در این حالت، وقتی نوبت به معرفی قیمت محصول شما می‌رسد، ذهن مشتری آن را در مقایسه با هزینه گزاف آن مشکل می‌سنجد و قیمت شما بسیار منطقی‌تر به نظر خواهد رسید. برای درک عمیق‌تر این تکنیک، مطالعه مقاله ما در مورد اثر لنگر انداختن (Anchoring) چیست؟ ضروری است.

۲. بهره‌برداری از «اثبات اجتماعی» (Social Proof) برای اعتمادسازی

سوگیری شناختی: انسان‌ها تمایل دارند از رفتار دیگران، به خصوص در شرایط عدم قطعیت، تقلید کنند. ما به انتخاب‌های جمعی اعتماد می‌کنیم.

چالش رایج: فروشندگان اغلب در مورد ویژگی‌های محصول خود صحبت می‌کنند، اما فراموش می‌کنند به مشتری نشان دهند که دیگران نیز این انتخاب را کرده و از آن راضی بوده‌اند.

راهکار دالب: ما به شما کمک می‌کنیم تا یک جعبه ابزار قدرتمند از اثبات‌های اجتماعی بسازید. این شامل گردآوری مطالعات موردی (Case Studies)، نظرات مشتریان (Testimonials) و آمار و ارقام معتبر است. ما به تیم شما یاد می‌دهیم که چگونه در زمان مناسب، از جملاتی مانند «بسیاری از مشتریان ما در صنعت شما، مانند شرکت X و Y، با همین چالش روبرو بودند و پس از استفاده از راهکار ما…» استفاده کنند. این همان قدرت اثر چشم و هم‌ چشمی چیست؟ است که مقاومت مشتری را به شدت کاهش می‌دهد.

 

کاربرد عملی این دانش در فرآیندهای روزمره فروش

درک این مفاهیم روانشناختی، تنها یک دانش تئوریک جذاب نیست. این یک ابزار کاملاً عملی است که در تمام مراحل فروش کاربرد دارد:

  • در مذاکره: یک مذاکره‌کننده حرفه‌ای، استاد استفاده از این سوگیری‌هاست. او می‌داند چگونه با استفاده از لنگر انداختن، پیشنهاد اولیه خود را مطرح کند، چگونه با استفاده از اثبات اجتماعی، اعتبار خود را افزایش دهد و چگونه با استفاده از زیان‌گریزی، طرف مقابل را به سمت یک توافق برد-برد هدایت نماید. این تکنیک‌ها، هسته اصلی اصول و نکات مهم در مذاکره موفق هستند.
  • در ارائه و دموی محصول: به جای یک ارائه خسته‌کننده و منطقی، شما یاد می‌گیرید که چگونه یک داستان جذاب تعریف کنید که با سیستم ۱ احساسی مشتری ارتباط برقرار کرده و او را در سطح عمیق‌تری درگیر نماید.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *